مليسانفس مامان وبابامليسانفس مامان وبابا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

ملیسا دختر دوست داشتني مامان

روزانه هاي دخترم

سلام دختر قشنگ مامان  كلي اين روزها براي من وحميد دلبري ميكني تا صبح از خواب پا ميشي از توي اتاق خواب ميگي بريم تلويزيون ببينيم بزن شبكه پويا دوست خوب ما بچه خاه (همچنان حرف ه را خ تلفظ ميكني). با كارتهاي صد آفرينت بازي ميكني اولش هي ميپرسي مامان اين چيه خميد اين چيه ما بهت ميگيم تو هم تكرار ميكني بعد تو ميگي خوب بچه خا اين چيه من وحميد جوابت را ميديم تو هم مارا تشويق ميكني ميگي آفرين. اين روزها عروسك كجلت كلي همدم تو شده  مثل يه مادر مهربون براش داري مادري ميكني بايد بهش غذا بدي ،حموم ببريمش،ميخوايم بريم بيرون حتما بايد اون باشه وگرنه اگه يادمون بره بايدبرگرديم بريم خونه چون اين عروسك قديمي هستش تقريبا براي بي...
28 مهر 1393

آرايشگاه رفتن مليسا

سلام قند عسل مامان به قول خودتت كوربونت بشم من (قربونت بشم من)تازگيها در حال قربون صدقه عروسكت هستي هي بهش ميگي كوربونت بشم من وخيلي با ناز اين جمله را ميگي ومن غش ميره دلم برات علاقه خاصي به فيلمهاي نوزاديت پيدا كردي وروزي چند بار مي بيني بهم ميگي سي دي ني ني بذار وجالبه توي اون فيلمها چون خودم همش در حال فيلم گرفتن بودم فقط صدام هست ولي تو هر وقت توي خيابون بچه اي را توي بغل مامانش ببيني ميگي بغل مامان فخونده است ،جمعه رفتيم پارك يه پسر بچه يكساله بغل مامانش بود سريع گفتي ني ني بغل مامان فخونده است گفتم مليسا من كه پيش تو هم اون بغل مامان خودش هست ولي تو ميگفتي بغل مامان فخونده است خيلي برام سوال شده كه چرا همه مامانها را م...
7 مهر 1393
1485 10 25 ادامه مطلب

مهر ومهرگان بر همه بچه مدرسه اي هاي قديم وجديد مبارك

اولين روز دبستان باز گرد                                کودکي ها شاد وخندان باز گرد  باز گرد اي خاطرات کودکي                             بر سوار اسبهاي چوبکي خاطرات کودکي زيباترند                        &nbs...
1 مهر 1393
1